به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، صد و هشتاد و دومین شب شعر «در حلقه رندان» با پخش گزارش ویدیویی از سفر تیم قلمه به استان سیستان و بلوچستان آغاز شد.
همچنین ویدیوی دیگری برای یادبود استاد منوچهر احترامی پخش شد. اجرای این برنامه بر عهده سعید بیابانکی بوده و او در شروع برنامه غزلی را از حافظ خواند.
پیش از آغاز برنامه نیز، برگههای مسابقه بین شرکتکنندگان توزیع شد. سوال مسابقه این بود: «در یک یا چند جمله بقیه را قانع کنید که به شما رأی بدهند. اگر شعر باشد که چه بهتر!»
چند رباعی و یک غزل
حسین پورقلی، شاعر اهل فاروج استان خراسان شمالی، به عنوان اولین شاعر روی صحنه آمد. او در ابتدا غزلی در معرفی خودش خواند.
در ابیات اولیه این غزل آمده است:
«بزرگ شاعر دنیا، حسین پورقلی
غزل سرای توانا حسین پورقلی
شده است زاده به مرداد ماه و در فاروج
پلنگ بیشه معنا، حسین پورقلی
خوشا به خاک خراسان که شد عبیر آمیز
به یمن آن سخن آرا، حسین پورقلی»
وی همچنین چند رباعی با موضوعات اجتماعی، عید نوروز و انتخابات خواند که بعضی از آنها را با هم میخوانیم:
«در حیطه پاچه با تو کس، همتا نیست
گر هست خوش است، امتحان مجانی است
حسن تو نموده پاچه خواران را خار
آوازه پاچه خواریت کیهانی است»
…
«این صحنه چقدر صحنه معروفی است
هر گوشه شهر عکس شیخ و صوفیاست
آقای سپور، وقت جارو میگفت:
جز وعده شام، وعدههاشان کوفی است»
…
«نوروز رسیده جیبهایش خالی است
از شادی نوروز هوایش خالی است
در گوشه پادگان نشسته، سرباز
سینی که کنار سفره جایش خالی است»
پورقلی در انتهای حضورش روی صحنه در حلقه رندان غزل طنزی با موضوع فضای مجازی خواند که ابیات اول آن را با هم میخوانیم:
«تو آمدی که مجازی کنی جهان مرا
یکی یکی بِبِلاکی مخاطبان مرا
همیشه در پی آنم که آن شوی هر آن
یکی نموده خیال تو، آف و آن مرا
به جای واژه مهجور استوری، اصلا
بیا و لایک کن امروز داستان مرا»
– مسابقه
سعید بیابانکی، مجری در حلقه رندان، به مخاطبان برگزاری مسابقه را یادآور شد و از حاضرین در جلسه درخواست کرد که تا پایان برنامه، پاسخ سوال مسابقه را به مسئولین حاضر در جلسه تحویل دهند تا در انتهای برنامه داوری شود.
– اشعاری با چاشنی انتخابات
حجتالاسلام مهدی پرنیان از شهر یزد دومین شاعری بود که روی صحنه رفت.
او در ابتدا غزلی انقلابی خواند که ابیاتی از آن را میخوانیم:
«بنده یک انقلابی ریزم
از غم انقلاب لبریزم
میتپد بهر حفظ ارزشها
قلب بنده به ویژه دهلیزم
بس که زبر و زرنگم و زبلم
بس که جذابم و دل انگیزم
در فراز و فرود دولتها
اصلا از من جدا نشد میزم»
او غزل دیگری با موضوع انتخابات خواند. در ابیات اول این غزل آمده است:
«نیست در دیر مغان همچو تو کاندیدایی
بس که باحال، خفن، ماه، جگر، آقایی
ساقی و محتسب و شیخ همه در بندت
مرحبا پول، که کرده ست چنین غوغایی
شصت تن باده به پیمانه ی آن کس ریزی
که شود حامی تو بی اگر و امایی»
حجت الاسلام پرنیان به مناسبت میلاد امام زمان (عج) در روز گذشته، شعری با لهجه یزدی خواند.
– ویدیویی با موضوع انتخابات
در ادامه، ویدیوی نمایشی طنز از تیم «هویج مدیا» با موضوع انتخابات پخش شد. کلیپ طنزی که پخش شد، گفتوگوی طنز بین نامزد انتخابات و فرد ثبتکننده اطلاعات بود.
– هوا بس ناجوانمردانه سرد است
به علت سرمای شدید این روزها در شهرهای مختلف و نیامدن سه مهمان از شهر قم به در حلقه رندان به دلیل بارش برف، سعید بیابانکی شعر «زمستان» را از مهدی اخوان ثالث خواند.
– نثرخوانی طنز
نثرخوانی طنز یکی دیگر از بخشهای صد و هشتاد و دومین شب شعر طنز در حلقه رندان بود.
این بار محسن فراهانی به روی صحنه رفت و دو متن طنز خواند. متن اول او درباره مشورت با آدمهای اشتباه بود که قسمتی از آن را میخوانیم:
«چند وقت پیش، ۱۷ میلیون و پونصد جمع کردم تا یه پراید مدل ۹۵ دوررنگ بخرم.
کامبیز گفت: میخوای ۱۷ میلیون بدی پراید مدل ۹۵؟ خب ۵ میلیون بذار روش صفرش رو بخر حالش رو ببر.
دیدم راست میگه. ۵ تومن گذاشتم رو پولم و به پسرداییم گفتم میخوام ۲۰ تومن بدم پراید صفر.
گفت: میخوای ۲۰ تومن بدی پراید؟ خب ۵ تومن بذار روش یه ۲۰۶ بخر حالش رو ببر. دیدم راست میگه.
طلاهای زنم رو فروختم و به پسرعمهم گفتم میخوام ۲۵ تومن بدم ۲۰۶. گفت: میخوای ۲۵ تومن بدی ۲۰۶؟ خب پنج تومن بذار روش یه سمند بخر حالش رو ببر.
دیدم راست میگه. ۵ میلیون قرض گرفتم و به رفیقم گفتم میخوام ۳۰ تومن بدم سمند بخرم.
رفیقم گفت: میخوای ۳۰ تومن بدی سمند؟ خب ۱۰ تومن بذار روش یه ال۹۰ بخر حالش رو ببر.
دیدم راست میگه. ده میلیون نزول کردم و …»
متن دوم نیز نثری با موضوع استفاده نابجا از ضربالمثلها بود که در بخشی از آن آمده است:
«از بچگی شعرها و ضربالمثلها رو جابهجا میگفتم یا در جای نامناسبی استفاده میکردم.
یه بار معلم کلاس دوم راهنمایی، حمید عباسی رو آورد پای تخته و اون هم مسئلهای که من نمیتونستم حلش کنم رو به کمک خودِ معلم حل کرد.
بعد معلم برگشت سمت من و گفت: کار هر بز نیست خرمن کوفتن، گاو نر میخواهد و مرد کهن.
گفتم: آقا به ما گفتید گاو؟
گفت: عزیزم در مثل جای مناقشه نیست.
گفتم: اره آقا، حمید عباسی واقعا مرد کهنه.
با عصبانیت گفت: منظورت اینه من گاو نَرم؟
گفتم: آقا در مثل جای مناقشه نیست.
گفت: حیف که اون تَرکههای قدیم رو ازمون گرفتن، وگرنه حالیت میکردم.
گفتم: خدا خر را شناخت شاخش نداد.
با عصبانیت گفت: به من گفتی خر؟
گفتم: آقا در مثل جای مناقشه نیست. …»
– چند ریاعی با موضوع نیمه شعبان
عباس صادقی زرینی شاعر دیگری بود که به مناسبت میلاد امام زمان (عج) چند رباعی طنز و چند رباعی آیینی خواند. بعضی از آنها را با هم میخوانیم:
«شربت بدهیم و جانشین جمع کنیم
فعلا تو نیا که ما یقین جمع کنیم
یک هفته پس از نیمه شعبان باید
لیوان شکسته از زمین جمع کنیم»
…
«هی وعده حق به این و آن میدادیم
سرمایه خود را به زیان میدادیم
گفتیم نشان بده خودت را آقا
غافل که فقط خودی نشان میدادیم»
…
«بیا که حال این دنیا خراب است
بدون تو جهان در اضطراب است
دعا کردم بیایی گریه کردم
دعا هنگام باران مستجاب است»
…
«تو یکرنگی و ختم رنگهایی
تو ناجی همه فرهنگهایی
میگن که با همه میجنگی اما
تو پایان تمام جنگهایی»
– یاد آر ز شمع مرده یاد آر
سعید بیابانکی با اشاره به اینکه ۶ اسفند زادروز امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) و ۷ اسفند سالروز درگذشت علیاکبر دهخداست، بخشی از شعر «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» را از دهخدا برای حضار خواند.
– کاردانم، تیزهوشم، عیب و عاری نیست که!
عبدالرضا قیصری از شیراز، شاعر دیگری بود که به روی صحنه رفت. او ابتدا غزلی را به درخواست سعید بیابانکی خواند که بخشی از آن را میخوانیم:
«از بس زنم کلاس برایم گذاشته
دیگر مگر حواس برایم گذاشته
مأموریت به مدت یک نصفهروز بود
یک عالمه لباس برایم گذاشته
از آنهمه لباس ز بس شست و شست و شست
یک جل و یک پلاس برایم گذاشته
از آنهمه تنوع احساس در دلم
قدری فقط هراس برایم گذاشته»
او همچنین غزل طنز دیگری خواند که در ابیات اول آن آمده است:
«رفتم و در کوه غریدم: شکاری نیست که!
کوه هم برگشت و در جا گفت: …آری نیست که!
زهر ماری خواستم از مار، گفتا: زهر مار!
توی دست و بالم امشب زهر ماری نیست که!
گفته دولت قبل تابستان میآید کمبزه
گشتم اما توی تقویمم بهاری نیست که!
توی آن اوضاع ناهنجار گفتیم: ای به چشم…
توی این اوضاع از ما انتظاری نیست که!
گفت مسئولی که من یک سر به زیر خط فقر
ناشتا رفتم ولی اصلاً فشاری نیست که
یک زمانی آدمی در غار، عمری می نشست
زیر «پونصد پیش و برجی پنج»، غاری نیست که!
«دوش با من گفت پنهان، کاردانی تیز هوش:»
کاردانم، تیزهوشم، عیب و عاری نیست که!»
همچنین در این بخش اشارهای به محفل «چوق الف» که در شیراز برگزار میشود، اشاره شد و از علاقهمندان دعوت به عمل آمد تا به دیگران این جلسه را معرفی کنند.
– چم و خم طنز با اکبر کتابدار
استاد اکبر کتابدار در بخش «چم و خم طنز» درباره نابجاگویی صحبت کرد. او درباره انتخاب موضوع توضیح داد که به خاطر متن خوب محسن فراهانی درباره نابجاگویی، موضوع را تغییر داده و در این جلسه درباره این موضوع صحبت میکند.
او با اشاره به اینکه نابجاگویی در آثار ادبی بعد از مشروطه زیاد بود، متن «خروس بیمحل» را از ابوتراب جلی خواند. وی تاکید کرد که نابجاگویی معمولا با تحامق و جواب عکس دادن همراه است.
همچنین کتاب «محبوب دیرآشنا» از سوی استاد کتابدار معرفی شد. این کتاب گزیده آثار ابوتراب جلی است که توسط سیدعماد قرشی جمعآوری شده است.
به همین خاطر، سعید بیابانکی شعر «سلمانی» را از ابوتراب جلی خواند.
– موسیقی زنده
مهدی فرجالهی، طنزپرداز و مجری رادیو، در ادامه برنامه روی صحنه رفت و با گیتار موسیقی زنده اجرا کرد.
وی یکی از نقیضههای نوروزی مهدی استاداحمد را در قالب آهنگ برای حاضرین در برنامه خواند.
– یادآوری مسابقه
سعید بیابانکی مجددا به مخاطبان برگزاری مسابقه را یادآور شد و از حاضرین در جلسه درخواست کرد که تا پایان برنامه، پاسخ سوال مسابقه را به مسئولین حاضر در جلسه تحویل دهند تا در انتهای برنامه داوری شود.
– گفته شد عیبی نداری هیچ، اما داشتی
امید مهدینژاد مهمان دیگر برنامه در حلقه رندان بود و در ابتدا غزل طنزی خواند که در ابیات اول آن آمده است:
«ای که با این شیوه جای آشتی نگذاشتی
خوب دقت کن چه پیش آمد چه میپنداشتی
امتیازی بود رانتی بود پستی، منصبی
هر چه پیش آمد گرفتی هر چه شد برداشتی
گفته شد هرگز نکردی لابی، اما کردهای
گفته شد عیبی نداری هیچ، اما داشتی»
مهدینژاد در ادامه شعر دیگری خواند که چند بیتی از آن را میخوانیم:
«ساقیا بده سیخی زان کباب رفتاری
تا کنم برای خود سدجوع بازاری
زلف و کاکل او را چون به یاد میآرم
در شگفت میمانم زان همه ولنگاری
بی حیا نگار من میشود سوار من
عادتاً به من دارد رویکرد ابزاری»
– خوشم میآید
حسین محرابی شاعر دیگری بود که دو شعر برای حضار خواند.
شعر اول نقیضهای بر شعر استاد محمد سلمانی، با مطلع «مار از پونه، من از مار بدم میآید/ یعنی از عامل آزار، بدم می آید»، بود که چند بیتی را از آن میخوانیم:
«مار از موش و من از مار، خوشم میآید
فیش، فیشش شده تکرار، خوشم میآید
جلبکی بودم و امروز مدیری شدهام
همه هستند سر کار، خوشم میآید
تا که از گفتن لیچار مریدان به کفاند
من هم از گفتن لیچار خوشم میآید
آدمی تنبل و تن پرور و بیخاصیتم
کلا از آدم بیعار خوشم میآید»
او شعر دیگری با موضوع خانهتکانی خواند که در ابیات اول آن آمده است:
«مرد باید که در سراسر سال
نکند کار خانه یک مثقال
بخورد، لم دهد، به هر منوال
جنمش را نشان دهد به عیال
هر که دیدش بگوید او خان است
این چنین مرد، شاد و خندان است»
– پاسداشت زبان فارسی
سعید سلیمانپور از ارومیه، آخرین شاعری بود که در صد و هشتاد و دومین شب شعر طنز در حلقه رندان روی صحنه آمد.
او ابتدا از دفتر طنز و مسیر آموزشی که پیش گرفته تشکر کرد. خصوصاً اینکه این آموزشها برای سایر استانهای کشور هم صورت گرفته است که با عنوان رویداد آموزشی طنز قلمه در حال برگزاری است.
سلیمانپور ابتدا شعر طنزی در پاسداشت زبان فارسی خواند. در ابیات اول این شعر آمده است:
««عجب نباشد اگر نعره آید از کفنش»
اگر به دوره حاضر سفر کند سعدی
ز «دلبرم» ز«نگارم» اثر نبیند اگر
بر این«عجیجم» و «عِجقم» نظر کند سعدی
از این زبانِ زبون هیچ درنیارد سر
هر آنچه دقّت خود بیشتر کند سعدی»
وی همچنین شعر دیگری خواند که بخشی از آن را میخوانیم:
«از ینگهدنیا کردم استمداد
در پاسخم دیروز ایمیل آمد
اسپایدرمن کار واجب داشت
دیدم به جای او رتیل آمد!
ذوقم عزیمت جانب رپ کرد
رو سوی مقصد با گوگل مپ کرد
توی اتوبان هنر چپ کرد
روز هنر همرنگ لیل آمد!»
– حسن ختام و اهدای جوایز
در انتهای برنامه نیز به برگزیدگانی که در مسابقه ابتدای جلسه شرکت کردند به قید داوری و در نهایت به بعضی از شرکتکنندگان به قید قرعه کتاب طنز هدیه داده شد.
نظر شما